معنی شعر زنگ آفرینش فارسی هفتم + معنی کلمات، نکته های قوائدی و دستوری
در این نوشته با معنی شعر زنگ آفرینش فارسی هفتم درس زنگ آفرینش همراه شما هستیم.
معنی شعر زنگ آفرینش فارسی هفتم
صبح یک روز نوبهاری بود✦ روزی از روزهای اول سال
بچه ها در کلاس جنگل سبز✦جمع بودند دور هم خوشحال
صبح یکی از روزهای فروردین ماه (سال نو) بود. بچّه ها در کلاس جنگل سبز شاد و خوشحال، دور هم جمع شده بودند.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
سال و خوش حال ← قافیه
تعداد جمله ← 4
در مصرع دوم، فعل «بود» و در مصرع چهارم «بودند» از جمله حذف شده است (روزی از روزهای اول سال -بود-، دور هم خوش حال -بودند-)
بچّه ها گرم گفت و گو بودند✦ باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست ✦باز انگار، زنگ انشا بود
بچّه ها مشغول صحبت بودند و دوباره کلاس شلوغ بود. هر یک از بچه ها برگ کوچکی در دست داشت. انگار دوباره زنگ انشا بود.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
غوغا و انشا ← قافیه (بود ← ردیف)
گرم گفت و گو بودن ← کنایه از مشغول صحبت بودن
در مصرع سوم فعل «داشت» حذف شده است
تا معلّم ز گرد راه رسید گفت با چهره ای پر از خنده:
باز موضوع تازه ای داریم✦«آرزوی شما در آینده»
همین که معلّم وارد کلاس شد، با لبخند گفت: دوباره موضوع انشای تازه ای داریم، «آرزوی شما در آینده چیست؟»
نکات دستوری و آرایه ادبی:
خنده و آینده ← قافیه
ز گرد راه رسیدن ← کنایه از تازه وارد شدن
«ز» در مصرع اول مخفّف «از»
در مصرع سوم، موضوع تازه ای، مفعول است
شبنم از روی برگ گل برخاست گفت : می خواهم آفتاب شوم
ذرّه ذرّه به آسمان بروم✦ابر باشم، دوباره آب شوم
شبنم از روی برگ گل بلند شد و گفت: من دوست دارم مثل آفتاب شوم، کم کم به آسمان بروم و مثل ابری شوم و دوباره به باران تبدیل گردم.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
آفتاب و آب ← قافیه (شَوَم ← ردیف)
آفتاب شدن شبنم ← کنایه از رشد و تعالی پیدا کردن است
آسمان، ابر و آفتاب ← تناسب یا مراعات نظیر
برخاستن و گفتن شبنم ← تشخیص
«بروم» از مصدر «رفتن» آمده است
ماه، برق کوچکی از تاج او✦هر ستاره، پولکی از تاج او
ماہ نور کوچکی از تاج خدا است و ستارگان پولک های درخشان تاج او هستند.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
ماه (مانند) برق کوچکی از تاج او است ← تشبیه اسنادی
هر ستاره (مانند) پولکی از تاج او است ← تشبیه اسنادی
دانه آرام بر زمین غلطید رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت : باغی بزرگ خواهم شد✦تا ابد سبز سبز خواهم ماند
دانه آرام آرام غلت خورد و رفت و انشای کوچک خود را خواند. گفت: من به باغ بزرگی تبدیل خواهم شد و همیشه تازه و سرسبز خواهم ماند.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
خواند و ماند ← قافیه
انشا خواندن و گفتن دانه ← تشخیص (جان بخشی)
باغی بزرگ ← مسند
خواهم شد ← فعل اسنادی
غنچه هم گفت : گرچه دلتنگم✦مثل لبخند، باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ✦گرم راز و نیاز خواهم شد
غنچه هم گفت: اگر چه غمگین و ناراحت هستم ، اما باز هم مانند لبخند شکوفا خواهم شد و با نسیم بهاری و بلبل باغ، مشغول گفت و گو خواهم شد.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
باز و نیاز ← قافیه
تشبیه ← غنچه به لبخند تشبیه شده
بلبل، بهار، باغ، غنچه ← مراعات نظیر
دل تنگ بودن ← کنایه از ناراحتی و غمگین بودن
گفتن غنچه ← تشخیص
جوجه گنجشک گفت: می خواهم✦فارغ از سنگ بچه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم✦در دل آسمان، رها باشم
جوجه گنجشک گفت: می خواهم از دست آزار و اذیّت بچّه ها در امان باشم. روی هر شاخۀ درخت بنشینم و مشغول جیک جیک کردن باشم و در دل آسمان، آزاد و آسوده پرواز کنم.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
بچّه ها و رها ← قافیه (باشم ← ردیف)
فارغ ← مسند
گفتن جوجه گنجشک و ترکیب دل آسمان ← تشخیص
جوجه کوچک پرستو گفت:✦کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور، کوچ کنم✦باز پیغمبر بهار شوم
جوجۀ کوچک پرستو گفت: ای کاش من هم با باد همراه شوم و بتوانم تا کرانه های آسمان پرواز کنم و دوباره پیام آور فصل بهار شوم.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
رهسپار و بهار ← قافیه (شَوَم ← ردیف)
جوجۀ پرستو گفت ← تشخیص
جوجه های کبوتران گفتند:✦کاش می شد کنار هم باشیم
توی گلدسته های یک گنبد ✦روز و شب، زائر حرم باشیم
جوجه های کبوتران گفتند: ای کاش می توانستیم کنار هم جمع شویم. روز و شب داخل گلدسته های یک گنبد، همیشه زیارت کننده حرم باشیم. (مشغول و راز و نیاز شویم)
نکات دستوری و آرایه ادبی:
هم و حرم ← قافیه (باشیم ← ردیف)
روز و شب ← تضاد
در بیت اول، جمله اول «خبری» و جمله دوم «عاطفی» است
گلدسته، گنبد، زائر، حرم ← مراعات نظیر
زنگ تفریح را که زنجره زد ✦ باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچّه ها به سویی رفت ✦ و معلّم دوباره تنها شد
همین که سیرسیرک زنگ تفریح را به صدا درآورد، دوباره کلاس پر از سرو صدای یچّه ها شد. هرکدام از بچّه ها به سویی رفتند و معلّم دوباره تنها شد.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
غوغا و تنها ← قافیه (شد ← ردیف)
زدن زنگ تفریح به دست زنجره ← تشخیص
زنگ تفریح ← مفعول
با خودش زیر لب چنین می گفت: ✦ آرزوهایتان چه رنگین است؟
کاش روزی به کام خود برسید ✦ بچّه ها، آرزوی من این است
معلّم با خودش زیر لب چنین زمزمه می کرد: بچّه ها، آرزوهایتان چقدر زیباست! تنها آرزوی من این است که در آینده، به تمام آرزوهایتان برسید.
نکات دستوری و آرایه ادبی:
رنگین و این ← قافیه (است ← ردیف)
مصراع اول جمله «خبری» و مصراع دوم جمله «عاطفی» است
معنی کلمات شعر زنگ آفرینش فارسی هفتم
واژه | معنی واژه | واژه | معنی واژه |
حرم | داخل مکان زیارتی | گرم | مشغول، سرگرم |
غوغا | آشوب و فریاد، همهمه | انگار | گویی |
ذره ذره | کم کم | ابد | جاودان |
موضوع | مطلب | دل تنگ | ناراحت، غمگین |
فارغ | آسوده، راحت | افق | کرانه های آسمان |
پیغمبر | پیام آور | گلدسته | مناره |
زائر | دیدار کننده | کام | آرزو میل خواسته |
غلتید | از پهلوی به پهلوی دیگر چرخید | ||
گنبد | سقف بزرگ که به شکل نیم کره است | ||
زنجره | سیر سیرک نوعی حشره که از خود صدا تولید می کند |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت «حالا درس» جست و جو کنید.
2 دیدگاه ها
عالیییییییی
نکات دستوری را نداشت مثل تشبیه،مسند….