در این نوشته با معنی کلمات درس 1 فارسی هفتم همراه شما هستیم.

معنی کلمات درس 1 فارسی هفتم

اَبَد: زمانی که آن را نهایت نباشد، جاودان، همیشگی
اُفق: کرانهٔ آسمان
اندرز: پند، نصیحت
در پوستین خلق افتادن: کنایه از غیبت کردن
دیده: چشم
زائر: دیدارکننده، زیارت کننده
زَنجره: نوعی حشره که از خود صدا تولید می‌کند، سیر سیرک
شوم: بد، نحس، نامبارک
طفولیت: کودکی، خردسالی
غفلت: بی‌خبری، ناآگاهی
غوغا: آشوب و فریاد، همهمه
فارغ: آسوده، راحت
قریب: نزدیک، حدود
کام: آرزو، میل، خواسته
گلدسته: مناره
مُتَعَبّد: شکرگزار، عبادت کننده
مُصحف: کتاب، کتاب آسمانی، قرآن کریم

برچسب شده در: