در این نوشته با معنی کلمات درس اتفاق ساده فارسی چهارم همراه شما هستیم.
معنی کلمات درس اتفاق ساده فارسی چهارم
معنی کلمات درس «اتّفاق ساده»، «دوست بچه های خوب» و «نگاه پنهان»:
واژه | معنی | واژه | معنی |
سطر | یک خط از نوشته | حسرت خوردن | افسوس داشتن |
حسرت | اندوه | شوق | خوشحالی، شادی |
حومه | اطراف | مختصر | کم، کوتاه، گزیده |
فراوان | بسیار | مثل | مانند |
گمان | خیال | لاشه | جسد |
سرایت کند | منتقل شود | غلتید | غلت خورد |
بی صدا | ساکت | صمیمی | یکدل، همدل |
اندیشید | فکر کرد | اسرار | جمع سِر، رازها |
اکنون | حالا | شبنم | ژاله |
از گوشه چشم نگاه کردن | پنهانی نگاه کردن |
حسرت خوردن | آه و افسوس کردن، حسرت کشیدن |
سطر | یک خط از یک نوشته |
پاسبانی | نگهبانی، پاسداری، مراقبت |
کلمات هم خانواده درس «اتّفاق ساده»، «دوست بچه های خوب» و «نگاه پنهان»:
مثل – مثال – امثال | انتخاب – منتخب |
تولد – متولد | حفظ – حافظ – محفوظ |
توصیف – وصف | ظلم – ظالم – مظلوم |
مشوق – شوق – شوق – اشتیاق |
کلمات متضاد درس «اتّفاق ساده»، «دوست بچه های خوب» و «نگاه پنهان»:
واژه | متضاد واژه | واژه | متضاد واژه |
جنوب | شمال | خندید | گریه کرد |
مختصر | طولانی | راضی | ناراضی |
ناپسند | پسندیده | زنده | مرده |
آخر | اول | ساده | سخت |
پنهان | آشکار | | |
کلمات سخت و املایی درس «اتّفاق ساده»، «دوست بچه های خوب» و «نگاه پنهان»:
محله | خرّمشاه | محل تولد | حومه ی شهر | مختصر | وضع خوب |
عادت | متولد | حضرت | پهلوی | متوجه | پنهان |
ناپسند | اسرار | شخص |
برای مشاهده گام به گام سایر صفحات کتاب کافیست آن را در گوگل به همراه عبارت
«حالا درس»
جست و جو کنید.